فاطمه شهیده س
مظلومیت حضرت فاطمه زهرا س

مرگ نعمت و موهبتی از جانب خدا بر بندگان

 

سوره نحل آیه 70 : و خدا آفرید شما را و پس از آن می میراند شما را و برخی از شما کسی است که رها شود از مرگ و زنده بماند تا آنکه برسد به بدترین اوقات عمر که نهایت پیری و کهن سالی است پس عقلش نقصان پذیرد تا حدی که عاقبت کار حافظه او برود و چیزی را نداند.

 

امام صادق (ع) : در زمان گذشته قومی نزد پیغمبرشان آمدند و به او گفتند دعا کن تا پروردگار ما مرگ را از میان ما بردارد . آن پیغمبر برایشان دعا کرد پس خدای تعالی مرگ را از میان ایشان برداشت تا آنکه بعد از مدتی جمعیتشان بسیار شد تا آنکه جا و مکان بر آنها تنگ شد و نسلشان فراوان گشت به شکلی که صبح می شد هر مردی پدر و مادرش تا جد سوم خود را خوراک و غذا می داد و آنها را شستشو میکرد و نیازهایشان را برطرف میساخت و به خاطر این از طلب روزی باز می ماند . پس آن مردم دوباره نزد پیغمبرشان آمدند و گفتند از خدا بخواه که ما را به همان عمرهای مقدر شده بمیراند تا آنکه چنین دچار مشقت و سختی نشویم پس آن پیغمبر دعا کرد و آنها به عمری که خدا برایشان مقدر فرموده بود از دنیا رفتند.    امالی صدوق مجلس 77

 

امام صادق (ع) : روزی ساره همسر حضرت ابراهیم (ع) به او گفت ای ابراهیم سن تو زیاد شده کاش خدا را می خواندی و از درگاهش می طلبیدی که اجلت را به تاخیر انداخته و عمرت را طولانی می کرد و به این واسطه چشمان ما را روشن می نمودی . پس ابراهیم (ع) از پروردگارش این دعا را درخواست کرد . و خدای عزوجل به او وحی نمود که دعایت را اجابت نمودم و مطابق خواسته ات قرار دادم و راجع به طول عمر هرچه میخواهی از من سوال کن که به تو اعطاء نمایم.

 

پس ابراهیم (ع) این خبر را به ساره رساند . ساره با شنیدن این خبر گفت ای ابراهیم به خاطر این نعمت شکر خدای را بجا آور و سفره اطعامی بینداز و فقراء و نیازمندان را دعوت کن تا از آن تناول کنند . ابراهیم (ع) نیز چنین کرد و طعامی پخت و مردم را دعوت نمود . در میان دعوت شدگان پیرمرد ضعیف و نابینائی که با عصا حرکت می کرد بود که شخصی هم دست دیگرش را گرفته همراهش حرکت میکرد ابراهیم (ع) پیرمرد و همراهش را در بالای سفره نشاند و غذا جلویشان نهاد پس آن پیرمرد نابینا دست دراز نمود و لقمه ای برداشت و به طرف دهانش برد ولی به خاطر ضعف مفرط پیری و لرزش دست نتوانست دستانش را کنترل کند و لقمه را به جای دهان به طرف پیشانیش برد پس شخص همراه کمکش نمود و لقمه را در دهانش نهاد پس از این صحنه پیرمرد لقمه ای دیگر برداشت و آن را به جای دهان به چشم خود زد. ابراهیم (ع) که بالای سر پیرمرد این صحنه ها را مشاهده می کرد با دیدن این حرکات از جانب پیرمرد پیش خود گفت یعنی من نیز وقتی به کهولت و پیری برسم مانند این شخص می گردم . پس در این حال خدا را مورد خطاب قرار داده و عرضه داشت بار خدایا مرا در همان اجلی که برایم مقرر کرده بودی از دنیا ببر که بعد از آنچه امروز دیدم دیگر خودم را به دراز شدن عمر نیازمند نمی بینم.       علل الشرایع جلد 1 صفحه 153

 




تاریخ: دو شنبه 20 آبان 1392برچسب:,
ارسال توسط قناد

صفحه قبل 1 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 23
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 70
بازدید ماه : 1513
بازدید کل : 40577
تعداد مطالب : 326
تعداد نظرات : 76
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


دعای عظم البلا
دعای فرج  ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ
ذکر کاشف الکرب  ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ
روزشمار فاطمیه سوره قرآن ذکر روزهای هفته پخش زنده حرم انقلاب اسلامی
.  .

آپلود نامحدود عکس و فایل

آپلود عکس




ابزار های عاشقانه برای وبلاگ

کد زیبا سازی لینک ها



کد کج شدن تصاوير